ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دو جشنواره مهم موسیقی در انتظار تعیین دبیر
نزدیک به هفت ماه تا آغاز سیوششمین جشنواره موسیقی فجر باقی است، بزرگترین جشنواره موسیقی کشورمان که شروع فعالیت آن به سال 64 برمیگردد و بهانه و مناسبت آن، پاسداشت پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 57 بوده است؛ جشنوارهای با عنوان «سرود و آهنگهای انقلابی» که طی این سالها تغییرات بسیاری در بخشهای مختلف آن ایجاد شد و آرام آرام و با گذشت زمان شکل وسیع تری به خود گرفت تا به امروز که بیش از سه دهه از فعالیت آن میگذرد و با تدوین آیین نامه جشنواره موسیقی فجر (در سال 97) این جشنواره پر حاشیه توانسته بهصورت منسجم تربه فعالیت خود ادامه بدهد و براساس ضوابطی که در آن قید شده پیش برود. جشنواره موسیقی فجر طی این سالها از حضور و تجربه مدیران و دبیران بسیاری بهره برده و نگاهها و سلایق مختلف مسیری پرفراز و نشیب را برای آن رقم زده است و حالا که به 40 سالگی خود نزدیک میشود این انتظار وجود دارد که از پختگی و تجربه بیشتری برخوردار باشد و با برنامهریزیهای بهتری پیش برود بخصوص که بخش بینالملل هم در این جشنواره شرکت و فعالیت دارد و بایستی خیلی زودتر از اینها میهمانان و شرکتکنندگان این بخش معرفی و دعوت شوند اما متأسفانه تا به امروز حتی دبیر جشنواره موسیقی فجر انتخاب و معرفی نشده تا برنامهریزیهای لازم انجام بگیرد. شاهین فرهت آهنگساز و موزیسین شناخته شده ایران دبیری دو دوره قبلی را برعهده داشته است. جشنواره موسیقی نواحی هم حال و روزش بیشباهت با جشنواره موسیقی فجر نیست. جشنوارهای که معرف و شناسنامه موسیقی اصیل ایران است اما آنطور که باید و شاید مورد حمایت قرار نگرفته است و حتی طی این سالها وقفهای در برگزاری آن ایجاد شد و صد افسوس با قدمتی چندین هزار ساله از موسیقی اقوام و نواحی ایران، این جشنواره تنها دوازده دوره از برگزاری خود را تجربه کرده است. گونهای از موسیقی که روایتگر نغمهها و حضور سازهای مناطق مختلف ایران بوده و جزو جدا نشدنی هویت فرهنگی و هنری ایران است. موسیقیای که آبشخور انواع موسیقی در کشورمان است و هنرمندان این حوزه بخصوص پیشکسوتان موسیقی نواحی ایران که تنها راه ارتزاق و امرار معاش آنان از طریق همین نواها و سازها بوده گلایهمند از کم توجهی به این هنر و هنرمندان هستند و این انتظار وجود دارد که بودجه مشخصی برای این موسیقی تعریف شود. اگر چه در چند سال اخیر این رویداد مهم به جایگاه پراهمیت خود رسیده است و مسئولان فرهنگی دولت دوازدهم نگاه ویژهای به این موضوع داشتهاند. آخرین دوره این جشنواره در آبان ماه 98 با دبیری احمد صدری برگزار شد اما تا به امروز دبیر سیزدهمین دوره آن معرفی نشده است حالا باید دید با شیوع ویروس کرونا بویژه در شش ماه دوم سال و تغییر در روند برنامههای فرهنگی و هنری، این دو جشنواره چه سرنوشتی را تجربه خواهند کرد.
کامبیز نوروزی در گفتوگو با «ایران» از چالشهای حقوقی ضبط و پخش آثار نمایشی میگوید
لزوم توجه هنرمندان تئاتر به مباحث حقوقی
جمعی از کارگردانان تئاتر به انتشار بدون اجازه آثارشان در « وی او دی» ها اعتراض دارند
محسن بوالحسنی خبرنگار
هفته گذشته جمعی از کارگردانان تئاتر با انتشار بیانیهای نسبت به انتشار و پخش آثارشان بدون مجوز و اجازه آنها در شبکهها و پلتفرمهای اینترنتی، یا همان ویاودیها اعتراض کردند و انتشار این فیلمتئاترها باعث شد تا بعضی کارگردانهایی که به گفته خودشان اطلاعی از انتشار این آثار نداشتند متوجه مسأله شده و به بحث حقوقی آن هم ورود کنند. همین مسأله باعث شد تا چند کارگردان به صورت مشترک، با استخدام وکیل، پیگیر این مسأله شوند تا در نهایت مشخص شود که مشکل کار از کجاست و چرا چنین اتفاقی رخ داده و این آثار منتشر شده بدون آنکه عایدی نصیب آنها شود. ایسنا گزارش داده بود که حدود صد فیلمتئاتر که مربوط به سالهای گذشته میشوند و تقریباً بیشتر آنها در گذشته توسط مرکز بتهوون عرضه شدهاند، از مدتها قبل در یکی از سامانههای ویاودی به اشتراک گذاشته شده و به نظر میرسد این فیلمها همان نسخههای دیویدی تئاترها بوده که حالا در این رسانههای اینترنتی منتشر شده و طبیعتاً برای تماشای آنها مخاطب باید در سایتی عضو شود و یا مبلغی (چیزی حدود ده تا پانزده هزار تومان) هزینه بپردازد که از این رقم، به گفته امضاکننده این بیانیه، چیزی عاید صاحبان اثر نمیشود. کامبیز نوروزی حقوقدان در گفتوگو با «ایران» به این نکته اشاره میکند که بروز چنین اختلافاتی، سرمنشأ و دلیلی اصلی دارد که باید پیش از هر چیزی به آن پرداخت. نوروزی این دلیل را عدم توجه به روابط حقوقی میداند و در گفتوگویی که در ادامه میخوانید به ذکر جزئیاتی از این مسائل حقوقی مغفول مانده میپردازد.
بهنظر میرسد این گلایهها و اعتراضها از عدم بهروزرسانی قراردادها نشأت میگیرد و ضعف در این حوزه باعث شده تا پدیدههایی نوپا از قبیل ویاودی چنین مشکلاتی را هم با خود بههمراه بیاورد...
برای ورود به این بحث باید دو مسأله را در نظر گرفت؛ یک مسأله اینکه بهطور کلی در حوزههای فرهنگی از قبیل تئاتر، نشر، موسیقی، سینما و... توجهات و روابط حقوقی میان اهالی فرهنگ که در بخشهای مختلف به تولید و پخش آثار فرهنگی مشغول هستند، بسیار کم است و دقتهای حقوقی صورت نمیگیرد. با اینکه کیفیت و کمیت تولید محصولات فرهنگی مثل کتاب، موسیقی، تئاتر و... بشدت ارتقا پیدا کرده اما عوامل تولید آثار هنری مانند بازیگران، کارگردانها و تهیهکنندهها و... چندان در تنظیم روابط حقوقی خود دقت نمیکنند و به نظر میرسد در این بخش همچنان به شکل سنتی عمل میکنند و همین مسأله باعث بهوجود آمدن تعارضات فراوان در تولید و عرضه محصولات فرهنگی شده است. مسأله دوم اما به تحولات بسیار گستردهای برمیگردد که با توسعه اینترنت و روشهای مختلف، عرضه محصولات فرهنگی را آسانتر کرده و چون این اتفاقات جدید و تازه هستند شاید نتوان به سادگی درباره ساختار حقوقی آنها سخن گفت. با اینحال باید گفت که میزان اجازه استفاده تهیهکننده از محصول فرهنگی وابسته به قراردادی است که بین تهیهکننده و عوامل تولید منعقد میشود. به عنوان مثال در یک کنسرت موسیقی، تهیهکننده ممکن است اجازه پخش فیلم کنسرت را از صاحب اثر بگیرد و ممکن است این اجازه داده نشود و طبیعی است که تهیهکننده نمیتواند تفسیری شخصی از متن قرارداد داشته باشد.
دامنه و جزئیات این اختیارات چقدر است و به چه شکل باید باشد؟
دامنه اختیارات تهیهکننده کاملاً وابسته به قرارداد بین او و خالق اثر است. همانطور که گفتیم ممکن است خالق اثر، در قرارداد اجازه پخش فیلم یک کنسرت موسیقی یا تئاتر را نداده باشد و اگر تهیهکننده بخواهد چنین کاری انجام بدهد باید حقوق تازهای به لحاظ مادی به خالق اثر بدهد. تهیهکننده طبق قراردادهایی با کارگردان و بازیگر و دیگر عوامل، که برای اجرای صحنهای طی مدت زمان مشخص و مطابق با همین مسأله، حقوق مادی افراد را پرداخت میکند. حال فرض بگیریم تهیهکننده بخواهد متن نمایشنامه یا خود اثر را بهصورت صوتی یا تصویری در بسترهایی مثل دیویدی یا ویاودی پخش کند اینجا هم الزاماً باید به قرارداد مراجعه شود و دید که صاحب اثر چنین اجازهای داده است یا خیر.
همانطور که گفتید چند سال پیش پلتفرمهایی مثل ویاودیها وجود نداشتهاند و میتوان از ظهور و بروز آنها به عنوان پدیدههایی جدید نام برد. میتوانیم بگوییم چون چنین مفادی (اجازه و امتیاز پخش اثر در این پلتفرمها) در قراردادهای سالیان گذشته نیامده تهیهکننده مجاز به واگذاری و پخش آثار در این بسترهای اینترنتی ست؟
نکته مهم دقیقاً همینجاست. به لحاظ حقوقی در قرارداد هر جا سکوت وجود دارد ما مطابق قانون عمل میکنیم و از این سکوت بهعنوان عدم اجازه تفسیر میشود. بهعنوان مثال در قراردادی تئاتری، پخش به صورت دیویدی، فایل صوتی یا ویاودی پیشبینی نشده پس به این نتیجه میرسیم چنین اختیاری هم به تهیهکننده یا فیلمبردار اثر یا سالن یا هر کس دیگری واگذار نشده است. در حوزه حقوقی نشر کتاب، عرف مسلمی وجود دارد. گاهی نویسنده اجازه انتشار یک یا دو چاپ به ناشر میدهد و گاهی هم اجازه انتشار نامحدود را؛ اما ممکن است در حوزه رمان، قرار باشد اقتباس سینمایی از اثر صورت بگیرد. اگر این مسأله در قرارداد نیامده باشد ناشر نمیتواند چنین اجازهای را به شخص سومی که قصد دارد اثری سینمایی از آن اثر بسازد بدهد مگر اینکه حقوق تازهای برای نویسنده در نظر گرفته و نظر و رضایت او جلب شود. در برخی قراردادهای نشر نوشته میشود تمامی حقوق مادی اثر از جمله تبدیل به فیلم سینمایی، صوتی و... متعلق به ناشر است که به روشنی اجازه استفاده ذکر شده و ناشر مجاز است چنین استفادههایی از آن اثر انجام دهد.
امروز برخی از کارگردانها به این نکته معترض هستند که نسخه فیلمبرداری شده تئاتر آنها بدون اجازه سر از ویاودیها درآورده و هیچ هماهنگی و اجازهای هم از آنها گرفته نشده تا چه برسد به پرداخت حق و حقوق مادی اثر...این هم مسأله مهمی است. اولاً که باید گفت نفس فیلمبرداری در درجه اول حتماً باید با اجازه خالق اثر باشد و مسأله دوم اینکه اگر اجازه فیلمبردای داده شده، فقط اجازه فیلمبرداری است، مثلاً برای ثبت در آرشیو مؤسسه یا سالن و یا پخش و انتشار به صورت دیویدی نه صورتهای دیگر. پس اگر در یک سالن، تئاتری به صورت تصویری هم ضبط شده، نحوه بهرهبرداری و حق استفاده از آن فیلم متعلق به تهیهکننده نمایش است و سالن فقط حق این را دارد که فیلم را در آرشیو خود داشته باشد. همانطور که گفته شد جزئیات روابط حقوقی در قرارداد بسیار مهم است و اینکه چه رابطه حقوقی وجود داشته و آیا این جزئیات آمده یا خیر. همه اینها نمونههایی از کمتوجهیهایی است که در ابتدای گفتوگو مطرح کردیم. یک گروه تئاتری صدها ساعت وقت و انرژی صرف میکند برای تمرین و اجرا و کار بسیار سخت و توانفرسایی انجام میدهد اما متأسفانه دوستان من برای کار خودشان، در وجه حقوقیاش آنچنان توجه و ارزشی قائل نیستند تا زمانی که به مشکلی برمیخورند. متأسفانه در میان هنرمندان شریف این کشور که بار سنگینی از فرهنگ عمومی کشور را به دوش میکشند این تفکر و توجه ضعیف است و برای چیزی که خلق میکنند دقتهای حقوقی و مالی لازم را ندارند و بهعقیده من این مسأله ناشی از توسعه نیافتگی فکری در بخشهای مختلف است. یک اثر هنری، مثل تئاتر با تمام دشواریها و اهمیتاش و ذاتی که دارد، باید اتفاقاً بیشتر مورد مراقبت قرار بگیرند. در ایران همیشه پیکان اتهام متوجه دولت است که چرا کمک نمیکند حقوق مادی و معنوی صاحبان آثار محفوظ بماند؛ اما باید گفت این انتقاد اتفاقاً به دولت وارد نیست. وقتی خود هنرمندانی که صدها ساعت برای یک نمایش زحمت کشیده و خون دل خوردهاند، هیچ مراقبتی از کارشان نمیکنند چرا باید از دولت توقع چنین حمایت و توجهی را داشت. این گلایه، گلایه یک حقوقدان است که بسیار به اهل هنر ارادت دارد. میبینیم که دوستان تئاتری من در تمامی بخشهای کار به لحاظ کیفی وسواس و دقت دارند اما در مباحث حقوقی چنین وسواسی وجود ندارد.
آیا میتوان الگویی مشخص از شکل قراردادهایی که اصولاً مشمول زمان و تغییراتِ درزمانی نشوند، در نظر گرفت؟
ببینید هر یک از این عواملی که از آنها سخن گفتیم بهنوبه خود تعیین کننده این الگوهاست و این الگو چیزی است که هوش و حواس حقوقی طرفین قرارداد را میطلبد تا خلأیی در قرارداد وجود نداشته باشد که بعدها به زحمت یکی از طرفین منجر شود. اصلهای حقوقی نیز مشخص است و در تمام حوزهها مثل موسیقی، سینما، تئاتر، کتاب و... شبیه هم است و از یک قانون حقوقی متابعت میشود. مثلاً در روابط حقوقی و مالی تولیدکنندگان و تهیهکنندگان و پخشکنندگان دو سه الگو وجود دارد. در سینما مثلاً درصدی از فروش پرداخت میشود. گاهی اوقات عدد مقطوع است. مثلاً در نشر درصدی از قیمت پشت جلد را به تعداد تیراژ منتشر شده میگیرد حال اینکه همه این تعداد فروش میرود یا خیر، به صاحب اثر ربطی ندارد.
هفته گذشته جمعی از کارگردانان تئاتر با انتشار بیانیهای نسبت به انتشار و پخش آثارشان بدون مجوز و اجازه آنها در شبکهها و پلتفرمهای اینترنتی، یا همان ویاودیها اعتراض کردند و انتشار این فیلمتئاترها باعث شد تا بعضی کارگردانهایی که به گفته خودشان اطلاعی از انتشار این آثار نداشتند متوجه مسأله شده و به بحث حقوقی آن هم ورود کنند. همین مسأله باعث شد تا چند کارگردان به صورت مشترک، با استخدام وکیل، پیگیر این مسأله شوند تا در نهایت مشخص شود که مشکل کار از کجاست و چرا چنین اتفاقی رخ داده و این آثار منتشر شده بدون آنکه عایدی نصیب آنها شود. ایسنا گزارش داده بود که حدود صد فیلمتئاتر که مربوط به سالهای گذشته میشوند و تقریباً بیشتر آنها در گذشته توسط مرکز بتهوون عرضه شدهاند، از مدتها قبل در یکی از سامانههای ویاودی به اشتراک گذاشته شده و به نظر میرسد این فیلمها همان نسخههای دیویدی تئاترها بوده که حالا در این رسانههای اینترنتی منتشر شده و طبیعتاً برای تماشای آنها مخاطب باید در سایتی عضو شود و یا مبلغی (چیزی حدود ده تا پانزده هزار تومان) هزینه بپردازد که از این رقم، به گفته امضاکننده این بیانیه، چیزی عاید صاحبان اثر نمیشود. کامبیز نوروزی حقوقدان در گفتوگو با «ایران» به این نکته اشاره میکند که بروز چنین اختلافاتی، سرمنشأ و دلیلی اصلی دارد که باید پیش از هر چیزی به آن پرداخت. نوروزی این دلیل را عدم توجه به روابط حقوقی میداند و در گفتوگویی که در ادامه میخوانید به ذکر جزئیاتی از این مسائل حقوقی مغفول مانده میپردازد.
بهنظر میرسد این گلایهها و اعتراضها از عدم بهروزرسانی قراردادها نشأت میگیرد و ضعف در این حوزه باعث شده تا پدیدههایی نوپا از قبیل ویاودی چنین مشکلاتی را هم با خود بههمراه بیاورد...
برای ورود به این بحث باید دو مسأله را در نظر گرفت؛ یک مسأله اینکه بهطور کلی در حوزههای فرهنگی از قبیل تئاتر، نشر، موسیقی، سینما و... توجهات و روابط حقوقی میان اهالی فرهنگ که در بخشهای مختلف به تولید و پخش آثار فرهنگی مشغول هستند، بسیار کم است و دقتهای حقوقی صورت نمیگیرد. با اینکه کیفیت و کمیت تولید محصولات فرهنگی مثل کتاب، موسیقی، تئاتر و... بشدت ارتقا پیدا کرده اما عوامل تولید آثار هنری مانند بازیگران، کارگردانها و تهیهکنندهها و... چندان در تنظیم روابط حقوقی خود دقت نمیکنند و به نظر میرسد در این بخش همچنان به شکل سنتی عمل میکنند و همین مسأله باعث بهوجود آمدن تعارضات فراوان در تولید و عرضه محصولات فرهنگی شده است. مسأله دوم اما به تحولات بسیار گستردهای برمیگردد که با توسعه اینترنت و روشهای مختلف، عرضه محصولات فرهنگی را آسانتر کرده و چون این اتفاقات جدید و تازه هستند شاید نتوان به سادگی درباره ساختار حقوقی آنها سخن گفت. با اینحال باید گفت که میزان اجازه استفاده تهیهکننده از محصول فرهنگی وابسته به قراردادی است که بین تهیهکننده و عوامل تولید منعقد میشود. به عنوان مثال در یک کنسرت موسیقی، تهیهکننده ممکن است اجازه پخش فیلم کنسرت را از صاحب اثر بگیرد و ممکن است این اجازه داده نشود و طبیعی است که تهیهکننده نمیتواند تفسیری شخصی از متن قرارداد داشته باشد.
دامنه و جزئیات این اختیارات چقدر است و به چه شکل باید باشد؟
دامنه اختیارات تهیهکننده کاملاً وابسته به قرارداد بین او و خالق اثر است. همانطور که گفتیم ممکن است خالق اثر، در قرارداد اجازه پخش فیلم یک کنسرت موسیقی یا تئاتر را نداده باشد و اگر تهیهکننده بخواهد چنین کاری انجام بدهد باید حقوق تازهای به لحاظ مادی به خالق اثر بدهد. تهیهکننده طبق قراردادهایی با کارگردان و بازیگر و دیگر عوامل، که برای اجرای صحنهای طی مدت زمان مشخص و مطابق با همین مسأله، حقوق مادی افراد را پرداخت میکند. حال فرض بگیریم تهیهکننده بخواهد متن نمایشنامه یا خود اثر را بهصورت صوتی یا تصویری در بسترهایی مثل دیویدی یا ویاودی پخش کند اینجا هم الزاماً باید به قرارداد مراجعه شود و دید که صاحب اثر چنین اجازهای داده است یا خیر.
همانطور که گفتید چند سال پیش پلتفرمهایی مثل ویاودیها وجود نداشتهاند و میتوان از ظهور و بروز آنها به عنوان پدیدههایی جدید نام برد. میتوانیم بگوییم چون چنین مفادی (اجازه و امتیاز پخش اثر در این پلتفرمها) در قراردادهای سالیان گذشته نیامده تهیهکننده مجاز به واگذاری و پخش آثار در این بسترهای اینترنتی ست؟
نکته مهم دقیقاً همینجاست. به لحاظ حقوقی در قرارداد هر جا سکوت وجود دارد ما مطابق قانون عمل میکنیم و از این سکوت بهعنوان عدم اجازه تفسیر میشود. بهعنوان مثال در قراردادی تئاتری، پخش به صورت دیویدی، فایل صوتی یا ویاودی پیشبینی نشده پس به این نتیجه میرسیم چنین اختیاری هم به تهیهکننده یا فیلمبردار اثر یا سالن یا هر کس دیگری واگذار نشده است. در حوزه حقوقی نشر کتاب، عرف مسلمی وجود دارد. گاهی نویسنده اجازه انتشار یک یا دو چاپ به ناشر میدهد و گاهی هم اجازه انتشار نامحدود را؛ اما ممکن است در حوزه رمان، قرار باشد اقتباس سینمایی از اثر صورت بگیرد. اگر این مسأله در قرارداد نیامده باشد ناشر نمیتواند چنین اجازهای را به شخص سومی که قصد دارد اثری سینمایی از آن اثر بسازد بدهد مگر اینکه حقوق تازهای برای نویسنده در نظر گرفته و نظر و رضایت او جلب شود. در برخی قراردادهای نشر نوشته میشود تمامی حقوق مادی اثر از جمله تبدیل به فیلم سینمایی، صوتی و... متعلق به ناشر است که به روشنی اجازه استفاده ذکر شده و ناشر مجاز است چنین استفادههایی از آن اثر انجام دهد.
امروز برخی از کارگردانها به این نکته معترض هستند که نسخه فیلمبرداری شده تئاتر آنها بدون اجازه سر از ویاودیها درآورده و هیچ هماهنگی و اجازهای هم از آنها گرفته نشده تا چه برسد به پرداخت حق و حقوق مادی اثر...این هم مسأله مهمی است. اولاً که باید گفت نفس فیلمبرداری در درجه اول حتماً باید با اجازه خالق اثر باشد و مسأله دوم اینکه اگر اجازه فیلمبردای داده شده، فقط اجازه فیلمبرداری است، مثلاً برای ثبت در آرشیو مؤسسه یا سالن و یا پخش و انتشار به صورت دیویدی نه صورتهای دیگر. پس اگر در یک سالن، تئاتری به صورت تصویری هم ضبط شده، نحوه بهرهبرداری و حق استفاده از آن فیلم متعلق به تهیهکننده نمایش است و سالن فقط حق این را دارد که فیلم را در آرشیو خود داشته باشد. همانطور که گفته شد جزئیات روابط حقوقی در قرارداد بسیار مهم است و اینکه چه رابطه حقوقی وجود داشته و آیا این جزئیات آمده یا خیر. همه اینها نمونههایی از کمتوجهیهایی است که در ابتدای گفتوگو مطرح کردیم. یک گروه تئاتری صدها ساعت وقت و انرژی صرف میکند برای تمرین و اجرا و کار بسیار سخت و توانفرسایی انجام میدهد اما متأسفانه دوستان من برای کار خودشان، در وجه حقوقیاش آنچنان توجه و ارزشی قائل نیستند تا زمانی که به مشکلی برمیخورند. متأسفانه در میان هنرمندان شریف این کشور که بار سنگینی از فرهنگ عمومی کشور را به دوش میکشند این تفکر و توجه ضعیف است و برای چیزی که خلق میکنند دقتهای حقوقی و مالی لازم را ندارند و بهعقیده من این مسأله ناشی از توسعه نیافتگی فکری در بخشهای مختلف است. یک اثر هنری، مثل تئاتر با تمام دشواریها و اهمیتاش و ذاتی که دارد، باید اتفاقاً بیشتر مورد مراقبت قرار بگیرند. در ایران همیشه پیکان اتهام متوجه دولت است که چرا کمک نمیکند حقوق مادی و معنوی صاحبان آثار محفوظ بماند؛ اما باید گفت این انتقاد اتفاقاً به دولت وارد نیست. وقتی خود هنرمندانی که صدها ساعت برای یک نمایش زحمت کشیده و خون دل خوردهاند، هیچ مراقبتی از کارشان نمیکنند چرا باید از دولت توقع چنین حمایت و توجهی را داشت. این گلایه، گلایه یک حقوقدان است که بسیار به اهل هنر ارادت دارد. میبینیم که دوستان تئاتری من در تمامی بخشهای کار به لحاظ کیفی وسواس و دقت دارند اما در مباحث حقوقی چنین وسواسی وجود ندارد.
آیا میتوان الگویی مشخص از شکل قراردادهایی که اصولاً مشمول زمان و تغییراتِ درزمانی نشوند، در نظر گرفت؟
ببینید هر یک از این عواملی که از آنها سخن گفتیم بهنوبه خود تعیین کننده این الگوهاست و این الگو چیزی است که هوش و حواس حقوقی طرفین قرارداد را میطلبد تا خلأیی در قرارداد وجود نداشته باشد که بعدها به زحمت یکی از طرفین منجر شود. اصلهای حقوقی نیز مشخص است و در تمام حوزهها مثل موسیقی، سینما، تئاتر، کتاب و... شبیه هم است و از یک قانون حقوقی متابعت میشود. مثلاً در روابط حقوقی و مالی تولیدکنندگان و تهیهکنندگان و پخشکنندگان دو سه الگو وجود دارد. در سینما مثلاً درصدی از فروش پرداخت میشود. گاهی اوقات عدد مقطوع است. مثلاً در نشر درصدی از قیمت پشت جلد را به تعداد تیراژ منتشر شده میگیرد حال اینکه همه این تعداد فروش میرود یا خیر، به صاحب اثر ربطی ندارد.
توصیه بهمن ارک به فیلمسازان جوان شهرستانی:
خودت باش و شکستهایت را تحمل کن
نرگس عاشوری
خبرنگار
بهمن ارک که سال گذشته با همراهی برادرش بهرام ارک با فیلم «پوست» در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر حضور یافت و جایزه بهترین فیلم هنر و تجربه را از آن خود کرد این روزها مشغول طراحی و نگارش فیلمنامه تازهاش درباره شاه طهماسب اول است؛ اثری تاریخی -افسانهای درباره دورهای که اوج هنر نقاشی بود: «در حال گشتوگذار اطراف تبریز هستم. بخشی از این گشتوگذارها برای یافتن لوکیشن فیلم جدید است. همیشه از جادههای اصلی رفت و آمد داریم، کلی جاده فرعی کشف کردم و تازه فهمیدم باید جادههای فرعی را تجربه کرد.»
آنطور که خودش میگوید ساختن این اثر البته کار چندان راحتی نیست: «فعلاً فیلمنامه را مینویسیم و اگر از پس ساختش بر نیامدیم فیلمنامه دیگری مینویسیم.»
یکی از شاخصههای فیلم «پوست» حضور بازیگران بومی در این فیلم بود؛ اما آنطور که بهمن ارک میگوید آنها علاقهمند هستند برای فیلم تازهشان سراغ چهرهها بروند: «به چند گزینه فکر کردم. از بازی نوید (محمدزاده) و شهاب (حسینی) خیلی خوشم میآید. پیمان معادی را هم دوست دارم. همینهایی را که همه دوست دارند من هم دوست دارم (خنده) واقعاً بین من و مردم خیلی فرقی نیست.»
برادران ارک که با فیلم کوتاه «حیوان» موفقیتهای بسیاری در داخل و خارج از کشور از جمله جایزه سینه فونداسیون جشنواره کن تجربه کردند چند وقتی است که این فیلم را بهصورت رایگان در فضای مجازی در دسترس عموم گذاشتهاند: «نمیخواستیم مردم بابت دیدن فیلم پول بدهند. در نهایت دو سه میلیون تومان نصیبمان میشد اما فروش بلیت برای مخاطب محدودیت تماشا میآورد. دلمان میخواست هر کس علاقهمند است ببیندش.»
فیلم «حیوان» محصول آموختههای برادران ارک در مدرسه ملی سینماست. او از کیانوش عیاری، شهرام مکری، دکتر الستی، لیلا حاتمی، محمود کلاری، ابوالحسن داودی، علیرضا داودنژاد و... بهعنوان استادان خود در این دوران یاد میکند و از کلاسهای شهرام مکری و مهران کاشانی و البته کیانوش عیاری- به تعبیر خودش به خاطر بیشیله پیلگی رفتاریش- بهعنوان کلاسهای متمایز این دوران یاد میکند.
درام «حیوان» بر پایه مسأله فرار بنا نهاده شده؛ در این فیلم نیز با انسانی مواجهیم که میخواهد فرار کند و با عبور از یک «مرزِ» ممنوعه، خود را به سوی دیگر برساند. او پس از امتحان روشهای مختلف مجبور میشود در لباس یک قوچ از مرز عبور کند اما...
این دو برادر خوشذوق تبریزی در همان روز ثبتنام در مدرسه ملی سینما به ایده خلاقانه «حیوان» رسیدهاند: «برای ثبتنام از تبریز به تهران آمدیم و زودتر از موعد رسیدیم. وقت ناهار بود و نگهبان راهمان نمیداد. جایی هم برای رفتن نداشتیم. ما پشت میلهها مانده بودیم در حالی که گربهای به راحتی رفت و آمد میکرد. پیش خودمان گفتیم جالب استها! ما اجازه ورود نداریم اما گربه بینیاز از کسب هر اجازهای است و کسی کاری به کارش ندارد. یکی از شرایط ثبتنام داشتن ایده بود، همین ایده را مطرح کردیم، دوره آموزش ساختیمش و در نهایت با آن به «کن» رفتیم.»
این فیلمساز جوان درباره وسوسه شدن برای پرداختن به سوژه کرونا با این نگاه خلاقانه میگوید: «وارد پدیدههای اجتماعی عمومی نمیشوم. از سوژههایی که همه در موردش حرف میزنند پرهیز میکنم. دوست دارم داستان خودم را پیدا کنم. گاهی یک متن کوتاه در یک رمان بلند به من داستان میدهد. در حالی که شاید کرونا با این حجم گستردگی و تأثیرگذاریاش ایده و داستانی برای من نداشته باشد. هیچ وقت برایش برنامه نچیدهام. مثل ماهیگیری میماند. باید کرم آن را داشته باشی و قلابت آماده باشد. ماهی خودش میآید. یک روز قزلآلا نصیبت میشود و یک روز شاه ماهی.»
از بهمن ارک که برای اولین بار بهعنوان فیلمساز در جشنواره فیلم فجر حضور داشته درباره ارزیابیاش از فیلمهای این دوره جشنواره میپرسیم، نگاه کلی او چندان مثبت نیست: «همه فیلمها مثلاً «شنای پروانه» محمد کارت را ندیدم اما از مجموع فیلمهایی که دیدم تنها دو فیلم قابل تأمل بود و ارزش سینمایی داشت؛ یکی «تومان» مرتضی فرشباف بود و دیگری «ابر بارانش گرفته» مجید برزگر بخصوص فیلمبرداری مسعودامینی تیرانی. اگر چه برخی اوقات شاید مخاطب را خسته هم میکردند اما ارزش سینمایی داشتند و میشود درباره آنها بحث کرد. بقیه فیلمهایی که من دیدم، واقعاً سینما نبود.» او اساساً فضای جشنواره را در اولین تجربه حضورش ناامیدکننده میخواند: «منتقدهایی دیدم که پول میگرفتند تا از فیلمها تعریف کنند. تازه فهمیدم چرا سینمای ایران این شکلی است. تصورم این بود که فیلمت را میسازی و میگذاری وسط که بقیه هم ببینند اما فضا به این سادگی نبود؛ منتقد را میخرند، ستاره را میخرند، الکی شو ایجاد میکنند و این برای تویی که اهل شو نیستی عجیب است. هنر که برای فخرفروشی نیست. یک نفر آهنگریاش را انجام میدهد، یک نفر نانش را میپزد و یکی هم فیلم میسازد. نباید اثرت را به مردم تحمیل کنی. فیلم باید مسیر خودش را برود، کارت را که کردی، باید از آن فاصله بگیری و بگذاری راه خودش را برود. به بازی گرفتن افکار عمومی و شبکههای مجازی و رانتها و منتقدها و جابهجایی پول در پشت صحنه که بخش عظیمی از واقعیت سینمای ایران است را که مرور میکنم به خودم نهیب میزنم همین است دیگر، بیخیال شو و کار خودت را بکن.»
بهمن ارک البته تأکید میکند که قواعد این فضا ممکن است تمام فعالان این عرصه را درگیر خود کند: «نمیتوان دیگران را شماتت یا قضاوت کرد. من از جو موجود گلایه دارم. همین جو است که آدمها را عوض میکند. باید جو را درست کرد. ممکن است من هم فردا همین رفتار را داشته باشم و حرفهایی بزنم که فیلمم خوب بفروشد. چون نگران بازگشت سرمایه هستم.»
ارک در عین حال جشنواره فیلم فجر را با تمام کموکاستیهایش مهمترین رویداد سینمایی و فرصتی برای معرفی و دیده شدن بخصوص برای فیلمسازان شهرستانی میداند. او البته میافزاید: «اینکه بگویم تهران باعث گشایش میشود به هیچ وجه اینطور نیست. شاید اسباب شکوفایی باشد اما موفقیت یک امر درونی است. موفقیت را نباید در بیرون جستوجو کرد. باید ممارست درونی برای کشف و شهود در خودت داشته باشی و آن را پرورش بدهی. مهمترین ویژگی من و بهرام، نگاه بومینه؛ بلکه نگاه شخصی است. خیلیها در تبریز فکر بومی ندارند اما دنیایشان دنیای عجیب و جالبی است. ولی وقتی به فیلمسازی میآیند فکر میکنند نگاهشان ارزشمند نیست و باید چیزی شبیه به بقیه باشند تا دیده شوند. در حالی که باید آن چیزی باشی که درونیاتات هست. شاید از بیان کردنش هم بترسی و بگویی چه ارزشی دارد. ولی ارزشمند است. هر کسی اثر انگشت خودش را دارد و همین ارزشمند است. با کپیبرداری از دیگری قلابی میشوی.» او با مرور آزمون و خطاهایش در فیلمسازی دو توصیه برای فیلمسازان جوان شهرستانی دارد: «اگر کسی موفق شد بدانید خیلی شکست خورده. مهم این است که شکستت را بپذیری، درس بگیری و ادامه بدهی. خودت باش و آنقدر بر نگاه شخصیات ممارست کن تا دیگران به تو توجه کنند. البته شاید هم توجه نکنند. مهم نیست. چه کسی به سهراب شهید ثالث توجه کرد. دق کرد و مرد؛ اما اثرات نگاهش بر سینما ماند و در فیلمهای کیارستمی به اوج رسید. در نهایت خودت باش و شکستهایت را تحمل کن.»
دلتنگ آداب زندگیساز سینما رفتن
هارون یشایایی
تهیهکننده سینما
اگر خدای ناکرده، این اتفاق بیفتد مشابه مرگ موجودی زنده است که همه نشانههای جهانی حاکی از این است که چنین رویدادی باورنکردنی است و در سینمای همین ما هم پیش نخواهد آمد.
در خبرها خواندم که در یک ماه گذشته به روایتی یک میلیون و 250 هزار نفر از طریق سینما آنلاین فیلمهای سینمایی را تماشا کردهاند، خوشحال هستم که از این طریق درآمدی هر چند ناچیز برای چند فیلم ایرانی حاصل شده که به ادامه ساخت فیلمهای آینده کمک خواهد کرد اما اگر بخواهیم تنها دیدن این تعداد تماشاچی را ملاک و ارزشی بدانیم به نظر میرسد وجود این تعداد تماشاچی برای دیدن چند فیلم در یک ماه و حتی 10 برابر آن هم اتفاق قابل توجهی نیست. توجه داشته باشیم که تعداد تماشاچیان یک فیلم حدوداً صد دقیقهای در هر یک از کانالهای تلویزیون در خانههای مردم بیش از چند میلیون نفر است. از این مقایسه میخواهم بگویم تماشای فیلم با هر امکانی و وسیلهای خارج از سالن سینما حرفی است و رفتن به سینما و دیدن فیلم در سالن سینماها حرف دیگری است...!
من سالهاست از حرفه خود در سینما بازنشسته شدهام ولی باور دارم که سینما رفتن با دوستان و خانواده یا به تنهایی آداب و مزایایی دارد زندگیساز که دیدن فیلم در سالن سینما بخشی از آن است.
وقتی که تصمیم به سینما رفتن میگیریم معلوم است فاصله خانه تا محل سینما را پیاده یا سواره پیمودهایم و همین مسیر را برمیگردیم، در این رفت و آمد کسانی را دیدهایم آشنا یا غریبه، خیابان را با همه شلوغی گذر کردهایم ساختمانها و مغازهها، خریداران و فروشندهها را دیدهایم، سلام و احوالپرسی از دور و نزدیک با آدمهایی که هر چه باشند به قول «برشت» آدم، آدم است. به هر تدبیر به گیشه سینما مراجعه میکنیم یا بلیت از قبل رزرو کردهایم و به سالن انتظار سینما وارد میشویم، دوستانی یا کسانی را در سالن انتظار میبینیم حتی از غریبهها درباره فیلم پرسوجو میکنیم و در نهایت از فردیت خود فاصله میگیریم، فضای متفاوت در زندگی روزانه را تجربه میکنیم.
گفتنی است که در و دیوار خانه و هر چه در آن است در تمام شبانهروز و گذر عمر با خانهنشینهاست و بیرون آمدن از خانه (البته بعد از پایان دوران کرونا) با همه گرفتاریهای جاری انسان را از حصار خانه به میان مردم میآورد. به علاوه این روزها هر مجتمع سینمایی (پردیسها) چند سالن نمایش فیلم –فروشگاه- رستوران- کتابفروشی و امکانات سرگرمی دیگری دارند که وجود آنها مشغولیاتی خوشایند برای نسل جوان و خانوادههاست. و پس از آن رفتن به سالن نمایش فیلم و نشستن بر صندلیها و آغاز نمایش فیلم و توجه به اکران بزرگ روبهروی تماشاچیان کیفیت نمایش فیلم را جذابتر میکند، پیداست که فیلمسازان ما هستند که با ساختن فیلمهای مورد پسند با سلیقههای مختلف موجب تشویق مردم برای رفتن یا آمدن به سینما میشوند. از آغاز تاکنون تماشاچیان ما ثابت کردهاند که از فیلمهای خوب در هر نوع آن استقبال میکنند.
دست آخر اینکه به خانوادهها و جوانان توصیه میکنم با وجود روزگار سخت و گرانی و همه چیز، سینما رفتن را فراموش نکنند.
تهیهکننده سینما
اگر خدای ناکرده، این اتفاق بیفتد مشابه مرگ موجودی زنده است که همه نشانههای جهانی حاکی از این است که چنین رویدادی باورنکردنی است و در سینمای همین ما هم پیش نخواهد آمد.
در خبرها خواندم که در یک ماه گذشته به روایتی یک میلیون و 250 هزار نفر از طریق سینما آنلاین فیلمهای سینمایی را تماشا کردهاند، خوشحال هستم که از این طریق درآمدی هر چند ناچیز برای چند فیلم ایرانی حاصل شده که به ادامه ساخت فیلمهای آینده کمک خواهد کرد اما اگر بخواهیم تنها دیدن این تعداد تماشاچی را ملاک و ارزشی بدانیم به نظر میرسد وجود این تعداد تماشاچی برای دیدن چند فیلم در یک ماه و حتی 10 برابر آن هم اتفاق قابل توجهی نیست. توجه داشته باشیم که تعداد تماشاچیان یک فیلم حدوداً صد دقیقهای در هر یک از کانالهای تلویزیون در خانههای مردم بیش از چند میلیون نفر است. از این مقایسه میخواهم بگویم تماشای فیلم با هر امکانی و وسیلهای خارج از سالن سینما حرفی است و رفتن به سینما و دیدن فیلم در سالن سینماها حرف دیگری است...!
من سالهاست از حرفه خود در سینما بازنشسته شدهام ولی باور دارم که سینما رفتن با دوستان و خانواده یا به تنهایی آداب و مزایایی دارد زندگیساز که دیدن فیلم در سالن سینما بخشی از آن است.
وقتی که تصمیم به سینما رفتن میگیریم معلوم است فاصله خانه تا محل سینما را پیاده یا سواره پیمودهایم و همین مسیر را برمیگردیم، در این رفت و آمد کسانی را دیدهایم آشنا یا غریبه، خیابان را با همه شلوغی گذر کردهایم ساختمانها و مغازهها، خریداران و فروشندهها را دیدهایم، سلام و احوالپرسی از دور و نزدیک با آدمهایی که هر چه باشند به قول «برشت» آدم، آدم است. به هر تدبیر به گیشه سینما مراجعه میکنیم یا بلیت از قبل رزرو کردهایم و به سالن انتظار سینما وارد میشویم، دوستانی یا کسانی را در سالن انتظار میبینیم حتی از غریبهها درباره فیلم پرسوجو میکنیم و در نهایت از فردیت خود فاصله میگیریم، فضای متفاوت در زندگی روزانه را تجربه میکنیم.
گفتنی است که در و دیوار خانه و هر چه در آن است در تمام شبانهروز و گذر عمر با خانهنشینهاست و بیرون آمدن از خانه (البته بعد از پایان دوران کرونا) با همه گرفتاریهای جاری انسان را از حصار خانه به میان مردم میآورد. به علاوه این روزها هر مجتمع سینمایی (پردیسها) چند سالن نمایش فیلم –فروشگاه- رستوران- کتابفروشی و امکانات سرگرمی دیگری دارند که وجود آنها مشغولیاتی خوشایند برای نسل جوان و خانوادههاست. و پس از آن رفتن به سالن نمایش فیلم و نشستن بر صندلیها و آغاز نمایش فیلم و توجه به اکران بزرگ روبهروی تماشاچیان کیفیت نمایش فیلم را جذابتر میکند، پیداست که فیلمسازان ما هستند که با ساختن فیلمهای مورد پسند با سلیقههای مختلف موجب تشویق مردم برای رفتن یا آمدن به سینما میشوند. از آغاز تاکنون تماشاچیان ما ثابت کردهاند که از فیلمهای خوب در هر نوع آن استقبال میکنند.
دست آخر اینکه به خانوادهها و جوانان توصیه میکنم با وجود روزگار سخت و گرانی و همه چیز، سینما رفتن را فراموش نکنند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دو جشنواره مهم موسیقی در انتظار تعیین دبیر
-
لزوم توجه هنرمندان تئاتر به مباحث حقوقی
-
خودت باش و شکستهایت را تحمل کن
-
دلتنگ آداب زندگیساز سینما رفتن
اخبارایران آنلاین